انسانها، با کمال تاسف در طول تاریخ از تکنولوژیهای در دسترسشان برای کشتار، نابودی و مقاصد منفعت طلبانه، بارها و بارها استفاده کردهاند. دقیقا نمیتوان مرز زمانی مشخصی برای جنگهای بیولوژیک میکروارگانیسمها و سایر عوامل در جنگ تعیین کرد.
آدمی از روزهای اول زندگی بر روی کره خاکی، همواره درصدد بوده که به گونهای، بر همنوع خود غلبه کند و برای این منظور از همه امکانات موجود در دسترس خود بهره میگرفت.
سرخ پوستان آمریکا با سابقه تمدن 5000 ساله، همواره در جنگ، تیرهای خود را آغشته به سم میکردند.
در 300 سال پیش از میلاد مسیح، آلودگی چاههای آب دژها، قلعهها و شهرها، یکی از روشهای موثر برای از پای درآوردن دشمن و سربازان و مردمان در بین یونانیها بوده است.
در جنگهای قرون وسطی، با بکارگیری منجیقها برای پرتاب اجساد آلوده حیوانات و انسانها به داخل دژهای محاصره شده استفاده میشد که این عمل باعث ترس و بیماری در میان مردم محاصره شده گردید.
سال 1763 میلادی، نقطه عطفی در تاریخچه جنگهای بیولوژیک میباشد؛ زیرا در این سال، یک تغییر مهم در کاربرد این عوامل در جنگها به وقوع پیوست؛ به عبارت دیگر در این سال ارتش آمریکا (اروپاییهای مهاجر) از عامل بیماری آبله به عنوان یک سلاح برای قوم کشی سرخ پوستان بومی آمریکا استفاده کرد. آنها با انتشار عامل بیماری آبله از راه دادن پتوهای آلوده به ویروس، سبب کشتار وسیعی در بین بومیان سرخ پوست شد.
در سال 1915، در طی جنگ جهانی اول، آلمانها به کاربرد عامل بیماری و با در ایتالیا و طاعون در پترزبورگ روسیه متهم شدند. انگلیسیها نیز ادعا نمودند که آلمانها در طول جنگ از بمبهای حاوی طاعون استفاده نمودند و فرانسویها مدعی بودند که آلمانها عروسکها و آبنباتهای آلوده به عوامل میکروبی را بر روی رومانی ریختند.
کنفرانس خلع سلاح ژنو
در سال 1925 در کنفرانس خلع سلاح ژنو، عهدنامهای (پروتکل منع کاربرد سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک) به تصویب 40 کشور جهان رسید.
مشکل عمده در ارتباط با ممنوعیت ذکر شد در پروتکل ژنو این بود که هیچ اشارهای به ممنوعیت ساخت، تولید، ذخیره سازی، آزمایش، نقل و انتقال و خرید و فروش اینگونه سلاحها نشده بود. از این روی بود که در کمتر از دو دهه پس از تصویب این قانون، جهان شاهد کاربرد وسیعتر اینگونه سلاحها در جنگ جهانی دوم و پس از آن بود که منجر به کنوانسیون 1972 ژنو، مبنی بر ممانعت از توسعه، تولید و ذخیره سازی سلاحهای باکتریولوژیک (بیولوژیک) و توکسینی (سمی) و کاربرد آنها گردید.
کشورهای شرکت کننده در این کنوانسیون متعهد شدند که عوامل بیولوژیک جنگی خود را نابود کنند و یا همه آنها را برای مقاصد صلح جویانه، تغییر کاربری دهند که البته این کنوانسیون در سالهای آتی، به دفعات، حول محورهای فوق و پروتکل الحاقی، بازنگری و بررسی شد. با این حال، تولید و بکارگیری سلاحهای شیمیایی و میکروبی در چند دهه اخیر، از سوی کسانی که خود مدعی خلع این سلاحها هستند، همچنان ادامه داشته و قربانیان اصلی این سلاح، مردم بیدفاع هستند.
بکارگیری سلاحهای شیمیایی علیه ایران
در طول هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایارن، بسیاری دنیا از کمک به عراق در این جنگ به صورت مکرر دریغ نکردند. نقض حقوق بینالملل نیز هم از سوی خود دولت عراق که از سلاحهای شیمیایی و میکروبی در جنگ استفاده کرد و هم از سوی کسانی که دولت عراق را با این گونه سلاحهای ممنوعه مجهز میکردند، صورت گرفت.
در تاریخ هفت و هشت تیرماه 1366 هجری شمسی، هواپیماهای بمبافکن عراقی با بمبهای شیمیایی به چهار نقطه پر ازدحام و متراکم جمعیتی شهر سردشت حمله کردند و زن و کودک و خرد و کلان مردم بیگناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهای کشنده و دهشتناگ شیمیایی قرار دادند. لذا هشتم تیرماه، به عنوان روز ملی مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی نام گذاری شد. حملات شیمیایی این رژیم علیه سربازان ایرانی در طول جنگ، همواره ادامه یافت و این امر در حالی بود که دولت عراق، خود به تنهایی توان ساخت سلاحهای میکروبی و شیمیایی را نداشت. دولت ایالات متحده آمریکا در چراغ سبز دادن به کشورهای اروپایی و ارسال فنآوری این گونه سلاحها به طور غیرمستقیم و مستقیم، بارها حقوق بینالملل را در ممنوعیت تولید و تکثیر و بهرهگیری از سلاحهای شیمیایی و میکروبی نقص کرد. رسانههای غربی نیز، در بسیاری موارد، به دست داشتن در تجهیز عراق به سلاحهای شیمیایی میکروبی و هستهای اعتراف کردهاند.
امید است با اقدامات موثر در سطح ملی و بینالمللی و تدوین و اجرای صحیح، و بدون تبعیض قوانین و مقررات ذیربط، بتوان قدم موثری در رویارویی با توسعه تولید و کاربرد سلاحهای شیمیایی و میکروبی برداشت و از این راه امنیت مردم را در سراسر دنیا در مقابل این گونه سلاحهای مخرب و کشتار جمعی تأمین نمود و زمینه لازم را برای استفاده صلح آمیز از تجهیزات، عوامل بیولوژیک و اطلاعات و دانش فنی مربوط، در جهت اهداف بشر دوستانه فراهم نمود.[60]
دیگران گفتهاند
کشتار کردها و ایرانیان با سلاحهای شیمیایی یک ضرورت بود که شخصا دستور آن را صادر کردم.
صدام در بازجوییهای پیش از اعدامش اقرار کرده است که شخصاً دستور استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه کردها و ایرانیان را داده است. او با دیدن عکسهای مربوط به قربانیان کرد تنها گفته است، این کار «ضرورت داشت»/
یوست هیلترمن عضو سازمان بحرانهای بینالمللی در خاورمیانه، با بیان اینکه با مطالعه حادثه حلبچه و مسائلی که در حکومت ریگان بود، متوجه شدم که چگونه قدرتهای بزرگ در مورد جامعه بشری تصمیم میگیرند و آنها را تشویق به استفاده از سلاحهای شیمیایی میکنند، گفت:
_ آمریکائیها اطلاعات ماهوارهای داده بودند که عراقیها بهتر بتوانند از سلاح شیمیایی علیه نیروهای ایرانی استفاده کنند. به گزارش خبرنگار مهر، یوست هیلترمن عضو سازمان بحرانهای بینالمللی در خاورمیانه در اولین سمینار بینالمللی بررسی پیامدهی بکارگیری سلاح شیمیایی علیه ایران، با اشاره به کتابی که در آمریکا درخصوص حادثه بمباران شیمیایی حلبچه منتشر کرده است، گفت:
برخی از شما قربانیان سلاح شیمیایی هستید اما من از یک افسر عراقی شنیدم که گفت من اول از خدا میترسم و بعد از سلاح شیمیایی، او با وحشت از حملات شیمیایی عراق در طول جنگ با ایران یاد میکرد.
دکتر گوستاواندرسون که یکی از اعضای گروه حقیقتیاب سازمان ملل در زمینه بمباران شیمیایی عراق علیه ایران بود در مقاله آغازین کتاب، «جنگ شیمیایی عراق علیه ایران به روایت اسناد سازمان ملل متحد» نوشته است: «پس از استراحت شبانه کوتاهی در هتل آزادی عازم بیمارستان لبافینژاد شدیم تا تعدادی از مصدومان جنگ شیمیایی را معاینه و با آنان مصاحبه کنیم، در آنجا بود که ما توانستیم آثار وحشتناک سلاحهای شیمیایی را ببینیم.
افرادی با علائم مشخص شبیه عوارض گاز خردل مانند تاولهای بزرگ پوستی برخی مصدومان به طرز رقتآوری دچار سوختگی پوست شده بودند و بسیاری از آنان صدماتی در چشمها و سیستم تنفسی خود داشتند.
همچنین چندین کودک را دیدیم که جراحات شدیدی داشتند و این نشان میداد که قربانیان جنگ نه فقط سربازان، بلکه غیرنظامیان هم هستند بازدید از آن مرکز برای همه بسیار متأثر کننده بود و مرا بسیار غمگین و مایوس کرد.»
وی اعتراف میکند: در سال 1988 یک بار دیگر از من خواسته شد تا در تیم کارشناسان سازمان ملل برای بررسی ادعای کاربرد سلاحهای شیمیایی شرکت نمایم، اما این بار من این درخواست را رد کردم چرا که احساس نمودم از تیم سازمان ملل در یک بازی سیاسی استفاده شده است.
روجیلیو پیفیتر، مدیر کل سازمان منع سلاحهای شیمیایی، یک ماه پیش در کنفرانسی که با نظارت این سازمان در خصوص خلع سلاح شیمیایی در ژنو برگزار شد اعلام کرد: آمریکا و روسیه تا آوریل 2012 فرصت دارد تا ذخیرهی باقی ماندهشان را نابود سازند.
زلال قلم
رفت و سردمان شد
گرمترین نفسها را او میکشید و وقتی رفت، هوا آنقدر سرد شد که همه پالتو پوشیده بودیم و لباسهای تیره. اما او که گرمترین نفسها را میکشید، تنها چند پارچه سفید، پوشیده بود.
ما از شدت سرما، دائم راه میرفتیم و دستهایمان ؟؟ میکردیم؛ اما او در یک جعبه مستطیلی، آرام خوابیده بود و دستهایش را به دو طرف دراز کرده بود؛ همیشه با همه فرق داشت.
از جای دوری آمده بود و لباسهایش بوی ادکلنهای تیز ما که نه، (نمیتوانست ادکلن بزند) بوی گلاب میداد. گرانترین داروها را میخرید و ماسک سفیدی روی دهانش بود. گاهی یک ذره نور هم چشمهایش را اذیت میکرد؛ پس عینک آفتابی میزد و با صدای گرفته حرف میزد.
همه چیزش با ما فرق میکرد. به قول آن دختر جوان دانشجو که پشت میز کتابخانه دیده بود او را «خیلی با کلاس بود» و به قول تلویزیون «شهید زنده»
اما او یکی از ما بود که حالا با لباسهای سفید، توی برف آرام خوابیده است و ما پوشیده در لباسهای تیره، هنوز سردمان است. ای کاش میتوانستیم مثل او باشیم؛ سبک و بیآلایش و خیلی باکلاس!
شعر
تقدیم به همه جانبازان شیمیایی
شهید زنده / اصغر عظیمی مهر
خواب میبینی که در «سردشتی» و «گیلان غرب»
خواب میبینی که بر آتش کبابت کردهاند
خواب میبینی میآید بوی ترش سیب کال
پس برای آزماشی انتخابت کردهاند
«هیروشیما» تا «حلبچه» وسعت کابوس توست
خواب میبینی مورخها کتابت کردهاند
از خدا میخواستی محشور باشی با حسین(ع)
خواب میبینی دعایت را اجابت کردهاند
خواب میبینی کنار صحن «بابا یادگار»
بمبها بر قریه «زرده» اصابت کردهاند
قصر شیرینی که از شیرینیات چیزی نماند!
یا پلی هستی که چون سر پل خرابت کردهاند؟
خوشه خوشه بمبهای خوشهای را چیدهای
باد خاکی با کدامین آتش آبت کردهاند؟
با کدامین آتش ای شمعی که در خود سوختی!
قطره قطره در وجود خود مذابت کردهاند؟
میپری از خواب و میبینی شهید زندهای
با چه معیاری _نمیدانم_ حسابت کردهاند
کوتاه و گویا
به عنوان نمونه گاز اعصاب هر صدمهای که داشته باشد در همان دقایق نخست ظهور میکند در عملیات والفجر دو، عراق در دو مرحله در بمبارانهای هوایی خود حدود 100 نفر را به شدت مجروح کرد.
2700 نفر از اهالی «زرده» و «ریجاب» در زمان جنگ، هنگام بمباران با گاز اعصاب طی ساعات 9 تا 13 به شهادت رسیدند.
سالانه 37 میلیون دلار در کشورصرفِ هزینههای بهداشتی و درمانی مصدومینِ سلاحهای شیمیایی میشود.
در بمباران شیمیایی شهر سردشت، سه هزار نفر در صحنه شهید شدند و 1500 نفر پس از اتمام جنگ، یعنی به طور متوسط سالی 75 نفر از این مصدومین شهید شدهاند.
هر باز دمت دمی است که با آن، روح غیور ملتت را سرشار از آزادگی میکنی.
با وجود خردل و هر گاز دیگری که نامش را نمیدانیم، چون کوه ایستادهای و ما درختانی هستیم که بر دامن تو تکیه دادهایم. نام تو کوه است و دیگر نخواهم گفت: شیمیایی.
هر سرفهشان فریادی است که تا عمق شنوایی جهانخواران پیشرفته است. اما گوشهای که چیزی نمیشنوند. روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی گرامی باد.
کوتاه و گویا
مهیا زاهدین لباف
اولین حمله شیمیایی رژیم بعثی عراق در 23 دی ماه 1359، به منطقه هلاله و نیخزر بود.
عراق در سال 1980، توانایی چندانی برای تولید عوامل شیمیایی نداشت. انتقال مقادیری از عوامل شیمیایی از ذخایر شوروی سابق، خرید از کشورهای اروپایی و امریکا، این ضعف جبران شد.
در سال 1982 عراق دست به عقد قرارداد خرید تجهیزات فنی از کمپانی «دری رایخ» در آلمان غربی کرد.
عراق، جهت تولید عوامل اعصاب، دست به خرید موارد از کمپانی هلندی «کی بستر نیوزن» kbsterneuzen زد.
عراق، به کمک کارشناسان آلمان غربی و نظارت سایر دولتها در هفته چندین تن گاز اعصاب تولید میکرد.
شرکت آلمانی «وست» در هامبورگ، ماشین آلاتی جهت تولید مواد شیمیایی فسفر _ تری کلراید و فسفور وی اکسی کلراید به عراق فروخت.
در سال 1365 معلوم شد دو شرکت هلندی از دستورالعمل دولت متبوع خود مبنی بر عدم صدور مواد شیمیایی چشمپوشی کرده و مواد لازم جهت تولید گازهای سمی را به این کشور ارسال کردهاند.
ایالات متحده آمریکا، گروه عوامل عصبی V و VXرا توسعه بخشیده که عواملی پایدار هستند و سریعتر از سایر عوامل عمل میکنند.
ایالات متحده امریکا، دو نوع گاز GB و VX را به میزان 4000 تُن در آلمان غربی ذخیره کرده است.
امریکا، نمونه قوی عامل ناتوان کننده معروف به BZ را برای ارتش خود انتخاب کرده و حدود 10 تن از این مواد را در انبارها ذخیره دارد.
آوردهاند که...
محمود در منطقه شاخ شمیران، به شدت شیمیایی شده بود و در بیمارستان کاشانی شهر یزد بستری بود. اولین بار که او را ملاقات کردم، به شدت سیاه شده بودم، به طوری که نمیتوانستم او را بشناسم.
او سفارش میکرد که، به مجروحین دیگر برسید و...
در سال 1368 برای مداوا به انگلستان اعزام شد و من همراه ایشان بودم. او به دکتر معالج خود گفته بود: «برادرم از ناحیه پا ناراحتی دارد، اگر میشود پای من را قطع کنید و به او پیوند بزنید...» دکترها از این روحیه و ایثارگری خیلی تعجب کرده بودند و... .
این دوره مداوا چهار ماه طول کشید و او همیشه خندان و راضی به رضای خدا بود... .
سرانجام محمود در روز هشتم مهرماه سال 1370 در بیمارستان شهر لندن به شهادت رسید.
در آن روز مشغول خواندن زیارت عاشورا بودم که ناگهان بوی عطر و گلاب در اتاق پیچید، هرچه فکر کردم علت را نیافتم، فقط فهمیدم که برادرم بدین صورت خبر آمدنش را به من داده است... .
در آخرین لحظه وقتی او را دیدم به او گفتم: «سلام مرا به سیدالشهدا(ع) برسان». احساس کردم که دو پلک شهید به هم خورد و حرفم را تائید کرد و... .
[محمدرضا کلانتری سرچشمه، یار آسمانی، نشر شاهد، 1382]
تهران، نگران موشکهای شیمیایی
با آنکه به علت تعطیلات عید، فروشگاهها بسته بود، ولی مردم با هدایای خود نیاز نقاهتگاه را برطرف میکردند. از منطقه خبر میرسید که بمباران شیمیایی مناطق نظامی و غیرنظامی همچنان ادامه دارد. بیمارستانها و نقاهتگاهها، پر از مصدومین غیرنظامی بود.
در این زمان، شایعات مربوط به احتمال حملات شیمیایی موشکی عراق به تهران و سایر شهرهای بزرگ ایران، از طریق رادیو بغداد و مخصوصاً رسانههای کویت، پخش شد و ما نگران این بودیم که اگر یک موشک با کلاهک شیمیایی مانند سایر موشکهای تخریبی عراق به نقاط پرجمعیت تهران اصابت کند با چه صحنهای مواجه خواهیم شد و چگونه میتوانیم آن را کنترل کنیم.
تجربه شهر سردشت که تنها با 7 بمب شیمیایی تمامی شهر تخلیه و هزاران نفر مصدوم شدند و نیز حملات شیمیایی به مناطق غیرنظامی غرب کشور، ذهنم را به خود مشغول میکرد.
نمیدانستیم چه خواهد شد و آیا اساساً چنین کلاهکهای شیمیایی ساخته شده است؟
چند سال بعد پاسخ را یافتیم. زمانی که بازرسان سازمان ملل پس از شکست عراق از نیرهای متحده مراکز نظامی آنجا را بازرسی کردند گزارش دادند که تعداد بسیار زیادی کلاهک شیمیایی در عراق ساخته شده و آماده نصب روی موشکهای اسکاد بوده است.
کلاهکهایی که هر یک حداقل حاوی نیم تن گاز شیمیایی از نوع خردل و یا اعصاب بودند.
[دکتر سدی عباس فروتن، جنگ شیمیایی عراق و تجارب پزشکی آن، تهران، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله(عج)، سال 1382، صفحه 135].
خاطرات پروین
پروین کریمی واحد – جانباز شیمیایی
تاولها که میآیند برای صدوچند هزار بار در این 18 سال، جنگ شروع میشود.
لباس که میشوید برای صدوچند هزارمین بار کنار حوضی میایستد و لباسهای شسته و روی بند پهن شده را توی آب حوض میزند و به خواهر، برادر، مادر، پدر، بچههای برادر و زن برادر میدهد تا جلوی دهانشان بگیرند.
نفسش که دوباره تنگ میشود، آتشبس تمام شده است. او هم که شهید شود نفر دوازدهم خانواده هم دیگر نیست. این روزها خبرهایی است، صدام محاکمه میشود.پروین سرفه میکند.
تاولهای پروین که میخارد برای صدوچند هزارمین بار روز 7 تیر سال 1366 به یادش میآید.
در آن روز سیاه و مرگبار در خانه پدریمان جشنی برپا بود.
برادرم صاحب دختری شده بود، همه دور هم جمع شدیم، چقدر شاد بودیم.
در حمام بودم که هواپیماهای عراقی آمدند یکی از بمبها آرام و بدون تخریب به خانهمان خود. خیس خیس لباس پوشیدم و به حیاط رفتم. همه خانواده و همه مردم محل ریختند توی حیاط. الحمدالله همه سالمند. کسی توی کوچه داد میزند شیمیایی است.
به تندی لباسهای روی بند را با آب حوض خیس کردم و به خانواده و مردم دادم تا جلوی دهانشان بگیرند.
«خودم دستمال برنداشتم، من نمیدانستم دارم چکار میکنم، یعنی میخواستم خودم را فدایشان کنم اما نگو بدتر آلودهشان کردم.»
پدر و عمو ماشینها را روشن کردند و خانواده را به بالای کوه بردند.
«بدترین جا بالای کوه بود آن روز رفتیم بالای کوه».
هیچ اطلاعاتی از شیمیایی نداشتیم. تقریباً ساعتی آنجا نشستیم. خواهر و مادرم شروع به استفراغ کردند و من همچون خیس بودم تنم شروع به خارش کرد و یواش یواش قرمز شد.
مادرم گریه میکرد و ما میگفتیم هیچی نیست.
سوار ماشین شدیم که به سمت مهاباد حرکت کنیم. در راه پدرم و عموم خسته شدند، چون آلوده بودند. جایی که آب بود از ماشین پیاده شدیم تا در آب دراز بکشیم.
حال خیلی وحشتناکی داشتیم. در طول راه به یک پایگاه اورژانس رسیدیم.
فکر کردیم آنها که حالشان خیلی خراب است را با آمبولانس به مهاباد بفرستیم.
یک ساعته به مهاباد رسیدیم. در بیمارستان مهاباد بیاطلاع از مسائل شیمیایی بودند، ما را بردند زیر دوش و من را تا وارد حمام شدم، بلافاصله به کما فرو رفتم. تا 2 ماه در کما بودم.»
آوردهاند که...
مهیا زاهدین لباف
به سرواز
صدای سرفههایش سالیان درازی است که به گوش میرسد. نگاهش میکنم، محکم است، صبور، مقاوم ... . ماسک اکسیژن را جلوی بینی و دهانش نگه داشته، به نقطهای نامعلوم خیره شده و چشمهایش را میبندد. میدانم که کتاب قطور خاطراتش را تورق میکند، همیشه همین طور است، میتوانم تصور کنم الان کجاست... شلمچه، سر پل ذهاب و... ابروهایش را درهم میکشد، حتماً دشمن حمله کرده، گونههایش سرخ میشود، او و دیگر همرزمانش، شانه به شانه هم میجنگند. و قطرههای اشک... بغضی، راه گلویم را بسته است. حتی دیدنش در خیال هم سخت است، پرستوهای ما یکی پس از دیگری به زمین میافتند. گروهی پر کشیدهاند و گروهی دیگر، پر و بال شکسته ماندهاند.
چشمهایش را باز میکند. شرم دارم به نگاهش دیده بدوزم. او هم بیست سال، پرستوی زخمی این نبرده بوده است. خس خس سینهاش، پیام از بین رفتن ریهها را با خود به همراه دارد و تاولهای پوشش، نشان ضایعات عمیق پوستی؛ اینها ارمغان جنگی نابرابرند، یادبود حملات شیمیایی.
سرم را بالا میگیرم، سرفه نمیکند، دستهایش را بر روی هم، وی سینه گذاشته است. تسبیح را بین دو دست، بیهیچ حرکتی نکه داشته. متعجب میشوم، هرگز ندیدم دست از ذکر گفتن بردارد! به سویش میروم، لبخندش، تلخی سالهای عذاب ناشی از جراحات حملات شیمیایی را با خود به همراه دارد... با هراس نگاهش میکنم، باورم نمیشود...
«پرستوی زخمی پر کشید...»
نظر ما اینه...
شایسته است که برنامهسازان ارجمند تأکیدشان بر این محورها باشد (بویژه برنامه مناسبتی روز مبارزه با سلاحهای شیمیایی و میکروبی)
نقش کشورهای اروپایی و آمریکا در تجهیز عراق، تولید سلاحهای شیمیایی و در اختیار گذاشتن آنها به حزب بعث.
ناگزیرشدن عراق در استفاده از سلاحهای شیمیایی و احساس خطر جدی با شروع پیروزیهای پی در پی نیروهای نظامی ایران اسلامی [استفاده از سلاحهای شیمیایی نشانه ذلت و صدام عراق از شکست]
مظلومیت و مقاومت شعرها و مردم غیرنظامی در جریان حملات شیمیایی.
اعتراف به جنایات میکروبی از جانب ابرهای صنعتی و مزدوران جهانی.
چکیده: نویسنده کتاب اهل شهرستان سردشت بوده و در روز هفتم تیرماه سال 1366 در جریان بمباران شیمیایی سردشت در آن شهر مجروح شده است.
او در زمان حادثه و روزهای بستری و درمان در بیمارستانهای مختلف، یادداشتهایی را تهیه نموده و سالها بعد اقدام و تدوین و انتشار آنها کرده است.
2_ حقوق بینالملل و کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
نویسنده: سید قاسم زمانی
ناشر: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس
سال نشر: پاییز 1376
نشانی: تهران صندوق پستی 1615-15875 مدیریت ادبیات و انتشارات
چکیده:
قطع نظر از سایر جوانب مسئله کاربرد سلاحهای شیمیایی، در کشور ما پژوهشهای زیادی درباره ابعاد حقوقی جنگ تحمیلی صورت نگرفته است.
درمورد موضوع کتاب هر چند تحقیقاتی محدودی _به شکل مقاله یا اختصاص چند صفحه معدود_ صورت گرفته است اما مطلب به صورت کامل و نقادانه شکافته نشده است.
بررسی این مطلب ازآنرو مهم مینماید که علاوهبر تصویر کشیدن مظلومیت انقلاب اسلامی و مات بزرگ ایران، موضع سازمان ملل و نیز تأثیر دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی ایران در سرعت بخشیدن به روند مذاکرات خلع سلاح شیمیایی و انعقاد «کنوانسیون 1993 پاریس» درباره منع توسعه، تولید، ذخیره سازی و به کارگیری سلاحهای شیمیایی و ضرورت انهدام آنها که دولت ایران هم از اعضای این کنوانسیون است – روشن خواهد شد.
کتاب حاضر حاوی مباحث زیر میباشد:
حقوق بینالملل، ضرورتهای نظامی و ملاحظات انسان دوستانه
عراق و کاربرد سلاحهای شیمیایی در جنگهای تحمیلی
حلبچه و کشتار جمعی کردها
سازمان ملل متحد و استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی علیه ایران و دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی ایران و تاثیر آن بر روند مذاکرات خلع سلاح شیمیایی.
3_ شلمچه تا حلبچه
بررسی رخدادهای جنگ تحمیلی
نویسنده: محمد درودیان
موضوع: بررسی تحلیلی دفاع مقدس و حوادث آن
ناشر: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
تاریخ نشر: چاپ سوم 1381
شمارگان: 3000 جلد
آدرس: تهران – خیابان انقلاب – خیابان فخر رازی، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
چکیده:
شلمچه تا حلبچه چهارمین کتاب از مجموعه شش جلدی؛ سیری در جنگ ایران و عراق است.
در این کتاب رخدادهای سیاسی و نظامی جنگ در حد فاصل عملیات کربلای 5 (دیماه 1365) و والفجر 10 (اسفندماه 1366) مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
بدون تردید، روند جنگ در این مرحله، در عین آنکه برآیند تحولات ناشی از فتح فاو بود، عملاً زمینه و مقدمات خاتمه یافتن آن را فراهم ساخت. بنابر این، اهمیت بررسی اوضاع و دشواریهای سال پایانی جنگ و تاثیراتش در نحوه اختتام آن، یکی از مهمترین مسائلی است که ضرورت تبیین و تدوین این کتاب را تا اندازهای توضیح میدهد.
کتاب شلمچه تا حلبچه بر پایه واقعیتها و رخدادهای سیاسی و نظامی جنگ طی مقطع زمانی مذکور، در سه فصل تنظیم شده است.
فصل نخست کتاب با عنوان جنگ در آستانه سال 1366 به بررسی تحولات جنگ در سال 1365 و تاثیر آن بر اتخاذ رهیافت جدید ایران و عراق همراه با تشریح مواضع آمریکا و شوروی پیشین اختصاص یافته است اصولاً توضیحات مندرج در این فصل، زمینهها و بستر اصلی شکلگیری روند جدید جنگ را در سال 1366 ترسیم میکنند.
بررسی استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی، تبیین اهداف استراتژیک رژیم بعثی عراق در توسل به این نوع سلاحها و میزان تاثیر گذاری آن در روند جنگ از مواردی است که به تفصیل بدان پرداخته شده است.
از جمله مباحث مرتبط در کتاب؛ استفاده وسیع عراق از سلاحهای شیمیایی در جریان عملیاتهای بزرگی همانند فتح فاو، والفجر 8 و کربلای 5 و ذکر جزییات و آمار شهدا و مجروحین برجای مانده از این جنایتهای جنگی میباشد.
4_ حلبچه، تکرار هیروشیما
فاجعه هیروشیما و حلبچه در آیینه مطبوعات
نویسنده و ناشر: امور هنری بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس
سال نشر: زمستان 1367.
تعداد: 3000 نسخه
به مناسبت سالگرد انفجار بمب اتمی امریکا در شهر هیروشیما در انتهای جنگ جهانی دوم در سال 1945، «بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس» اقدام به چاپ و نشر مجموعهای از اسناد نموده است که گزارشگران و عکاسان خارجی بعد از بمباران شیمیایی شهر حلبچه از سوی صدام در دنیا منتشر کردهاند.
در هیروشیما بمب اتمی در لحظههای کوتاه جهنمی از حرارت و آتش را بر سر مردم هیروشیما گرد آورد و این شهر و قربانیان آن به طور طبیعی حق این را یافتند که به عنوان یک سند فاجعه آمیز از جنایات جنگی و تکنولوژی جهنمی ارتشها، به جهان معرفی شوند و به عنوان سمبل دفاع از مردم بیدفاع در جهان هر ساله در پیرامون آن فقط بحث شود، بیآن که نتیجهای داشته باشد.
اما درباره حلبچه وضع از این هم بدتر بود بمباران انجام شد و پس از چند ماه هو و جنجال مطبوعات جهانی، التهاب برطرف شد و سکوتی مرگبار برتمام جهان سایه افکند. گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است!
در مقدمه این کتاب که در قطع خشیتی به چاپ رسیده است آمده:
گوشهایی متحیر و دلهایی نگران، این خبر را شنیدند: «حلبچه با بمبهای شیمیایی صدام، مورد حمله قرار گرفته است» خبر، بسیار ساده بود و به حدی بزرگ و فاجعه آسا که بسیاری از شنوندگان را در هالهای از بهت و سردرگمی قرار داد. از این پس این پرسش بر آسمان جهان، سایه افکند:
«آیا بشریت را در آستانه قرن بیست و یکم، در کجای سیر انحطاط قرار دادهاند؟»
اولین گزارش این مجموعه از گاردین چاپ انگلیس است که در 2/1/1367 به چاپ رسیده است.
«نیکولاس بیستون» نویسنده این گزارش مینویسد: قربانیان حلبچه مانند پیکرهای بدست آمده از حفاری در شهر پمپئی (در جنوب ایتالیا) با چنان سرعتی به قتل رسیدهاند که اجسادشان در حالتی هیجانزده باقی مانده است.
بچهای چاق و چله که صورتش در اثر فریاد وحشت درهم کشیده و خشک شده است. از زیر بازوی مردی بیرون آ»ده و با فاصلهای دورتر از خانهای که هرگز به آن نرسیده دیده میشود.
ظاهراً عفریت مرگ در غافلگیرانه کنندهترین لحظههای کار روزانه، آن را به کام خود فرو برده است. تنها رویارویی آن این بوده که تعدادی توانستهاند به سمت خانههایشان بشتابند و سپس در آستانه منزل یا چند قدم جلوتر از پا درآیند.